رهبران قدرتمند باید زبان بدن مناسبی داشته باشند و این توانایی را در اعضای گروه شان هم به خوبی تشخیص دهند تا بتوانند آن گروه را به موفقیت برسانند. مقاله ی زبان بدن ، شمشیری دو لبه برای رهبران به منظور تشخیص و کنترل زبان بدن، توصیه ها و پیشنهادهایی را ارائه می دهد که حتی برای فرهنگ هایی با نشانه ها و اشاره های اجتماعی متفاوت کاربردی است. پس در ادامه همراه جاوید ایرانیان باشید . آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا برخی افراد در مقام رهبری، بسیار جذاب و متقاعد کننده هستند؟ اعتماد به نفس و مهارت سخن گفتن بخشی از دلیل موفقیت آن هاست. اما تمام داستان به این دو ختم نمی شود. انتخاب درست کلمات و قدرت بحث و استدلال، هر چه قدر هم که خوب و موثر باشند، برای جذب، انگیزش و تشویق دیگران کفایت نمی کنند. زبان بدن مناسب درست در همین موارد راه گشاست، چون قدرت زیادی دارد.
وقتی در مقابل گروه تان می ایستید، پیش از آنکه لب به سخن بگشایید حرف های زیادی زده اید. حالت بدن تان، طرز حرکت دادن دست ها و پاها و میزان گشادی مردمک های تان ممکن است از شما رهبری شایسته ی اعتماد و همدل بسازند یا این ویژگی ها را به کلی مخدوش کنند. در این مقاله همچنین خواهید آموخت: چرا زبان بدن در همه جاهای جهان تقریبا مشابه است؟ چرا باید از حریم شخصی افراد دوری کنیم؟ و چرا زنان در تشخیص زبان بدن دیگران، بهتر از مردان هستند؟

زبان بدن
فصل اول
فهرست مطالب
رهبر قدرتمند نیازمند ارتباط غیرکلامی با کیفیت است.
بیایید از اول شروع کنیم، رهبران قدرتمند به مهارت های ارتباطی قدرتمندی نیاز دارند. اما ارتباط موثر فراتر از کلمات است و زبان بدن را هم شامل می شود. بدون زبان بدن مناسب شما الهام بخش، تامل برانگیز و مجاب کننده نیستید حتی بدتر ممکن است در برداشت اولیه ی سایرین اثری منفی و ناخوشایند داشته باشید. اما این مهارت که از طریق حالت بدن، اشاره های سر و دست، حالت های چهره، ارتباط چشمی، تماس فیزیکی و حتی رایحه ی عطر منتقل می شود به شما کمک می کند تا حس همدلی را به هر کس که با او ارتباط برقرار می کنید منتقل کنید. زبان بدن یک رهبر بلافاصله تحلیل و قضاوت می شود. تحقیقات نشان می دهند که افراد میزان اعتبار، اعتماد به نفس و معتمد و دوست داشتنی بودن فرد مقابل را در هفت ثانیه ی ابتدایی اولین ملاقات ارزیابی می کنند. فقط هفت ثانیه! خیلی پیش از آنکه بتوانیم متن خوب سخنرانی مان را شروع کنیم. زبان بدن اساسا در سیستم «لیمبیک مغز» ریشه دارد و سیستم لیمبیک مجموعه ی ساختارهایی در مغز است که مسئول احساسات و حافظه اند.
این سیستم در واقع قسمتی از مغز است که اطلاعات احساسی را دریافت و پردازش می کند. بدین ترتیب مانند نوعی سیستم هشدار دهنده عمل کرده و به محض دریافت اطلاعات تشخیص می دهد که تهدید آمیز و خطرناک هستند یا نه. همه ی انسان ها سیستم عصبی مشابهی دارند و صاحب سیستم لیمبیک مغز هستند. بنابراین زبان بدن هم کم و بیش در فرهنگ های مختلف یکسان است. حالات اصلی ترس، غافلگیری، لذت و خشم در همه جای دنیا مشابه هستند. به همین دلیل زبان بدن در زمره ی ابتدایی ترین شکل های ارتباط انسانی قرار می گیرد. با کمک همین ابزار بوده که انسان های اولیه در عرض چند ثانیه نتیجه می گرفتند فرد مقابلشان دوست است یا دشمن! خوشبختانه امروزه ما برای زنده ماندن به زبان بدن مان وابسته نیستیم، اما این موضوع هنوز هم مهارت مهمی در تجارت به شمار می آید.

زبان بدن
فصل دوم
رهبران موفق، زبان بدن سایرین را به خوبی تشخیص می دهند و خودشان به خوبی از آن استفاده می کنند.
آیا موقع پرسیدن سوال دست به سینه می شوید؟ اگر جواب تان مثبت است این کار را متوقف کنید. مهم نیست که بخاطر سرما دست به سینه شده باشید. زبان بدن در تیرراس توجه بیننده است و بیننده آن را از نگاه خودش معنا می کند. حالا شما هر مقصودی می خواهید داشته باشید. وقتی رهبری را ملاقات می کنیم، خیلی زود و ناخودآگاه متوجه صمیمیت و اقتدار او می شویم. شما با زبان بدن گشوده تر این صمیمیت را بیان می کنید، به این صورت که: هنگام حرف زدن طرف مقابل رو در روی او قرار بگیرید، حالت بدن تان را متناسب با لبخند و سر تکان دادنش تنظیم کنید، دست به سینه نباشید و یا پا روی پا نیندازید. قدرت و جایگاه اجتماعی هم از طریق زبان بدن منتقل می شود. اگر می خواهید مقتدر جلوه کنید باید حالت بدن مناسبی را انتخاب کنید. مثلا واضح و شمرده صحبت کنید و چشمانتان را متمرکز نگه دارید.
مردم رهبری می خواهند که بتواند با این شیوه، ثبات و اعتماد به نفسش را منعکس کند. برای همین زبان بدن تا این اندازه در سیاست اهمیت دارد. هنگام ارزیابی یک سیاستمدار، اول وابستگی حذبیش را قضاوت می کنیم و دوم زبان بدنش را. «ریچارد نیکسون» در اولین مناظره ی کاندیدهای ریاست جمهوری که از تلویزیون پخش می شد، رقابت را به «جان افکندی» باخت چون مدام تکان می خورد و عرق پیشانی اش را پاک می کرد. این حرکات او را مضطرب تر و «جان افکندی» را با اعتماد به نفس بیشتری نشان می داد. در آینده زبان بدن حتی مهم تر خواهد شد. بازار کار با هر تغییر نسل تنوع فرهنگی بیشتر و بیشتری پیدا می کند. در یک تیم چند فرهنگی، زبان بدن برای برقراری ارتباط با افرادی با پیشینه های مختلف کلیدی است.
تصور کنید باید شرکتی را اداره کنید که کارکنانش چند ملیتی هستند، شاید نتوانید با هرکسی با زبان مادری اش ارتباط بگیرید. اما می توانید معتمد بودن و صمیمیت را از طریق این توانایی منتقل کنید. و در آخر افزایش ارتباطات ویدیویی و تکنولوژی های دیگر نیاز به زبان بدن مناسب را برای رهبران افزایش می دهد. هر چه بیشتر رهبران تان را ببینید، بهتر می توانید از طریق زبان بدن قضاوت شان کنید. اگر مجبورید گزارش عملکرد سه ماهه ی خود را از طریق ویدئو کنفرانس به نقاط مختلف دنیا مخابره کنید، افرادی که تا کنون با آن ها تعامل نداشته اید شما را نگاه و به طور غریزی از طریق زبان بدن قضاوت خواهند کرد.

زبان بدن
فصل سوم
کسب مهارت در زبان بدن به شما کمک می کند تا مذاکره کننده ی بهتری باشید.
همانطور که ارتباط تنها به انتخاب کلمات درست محدود نمی شود، مذاکره هم چیزی بیش از توانمندی و استدلال در قدرت نفوذ است. وقتی نوبت به مذاکره می رسد هیچ چیزی به اندازه ی زبان بدن مجاب کننده نیست. «ام آی تی» برای بررسی تاثیر زبان بدن از مدیران اجرایی کسب و کارها خواست تا دستگاه هایی را برای ضبط تنوع آوایی، جزئیات صدا و حرکات سرشان به خود وصل کنند و با وجود آن، ایده ها و افکار تجاری شان را به یکدیگر ارائه بدهند. این دستگاه تنها با استناد به رفتار بدن، دقیقا پیش بینی می کرد که هر مدیر تا چه میزان می تواند هیئت داوران را مجاب کند؟ نتیجه اینکه صاف ایستادن، رو به هیئت داوران ایستادن و صحبت کردن با تن صدای آرام تر شانس مجاب شدن افراد را بیشتر می کند. اما اگر می خواهید در مذاکره خوب باشید، هم زمان با تسلط بر زبان بدن خود باید در تشخیص آن در دیگران هم مهارت داشته باشید. در ادامه چند توصیه را با هم مرور می کنیم:
- هیچگاه پایین را نگاه نکنید، چه به کاغذهای خود یا هر چیز دیگری در اتاق. روی طرف مقابل تان تمرکز کنید، این کار علاقه ی شما را منتقل می کند.
- مبانی اولیه ی زبان بدن طرف مقابل را شناسایی کنید.
به طور معمول چه میزان ارتباط چشمی برقرار می کنند؟ چه قدر تکان می خورند؟ حالت بدن شان در شرایط عادی چگونه است؟ اگر رفتار عادی آنان را نشناسید دچار سوء تفاهم خواهید شد.
- حواستان به ژست های خوشه ای باشد.
منظور، مجموعه ای از ژست ها و حرکات است که وقتی با هم رخ می دهند، معنی خاصی دارند اما به تنهایی چندان معنا پیدا نمی کنند. مثلا مالیدن دست ها به هم یا گره کردن آن ها در هم، همیشه به معنای ناراحتی و اضطراب نیست. اما اگر فرد مدام تکان بخورد و از ارتباط چشمی هم اجتناب کند، احتمالا ناراحت و مضطرب است.
- پیش از تحلیل زبان بدن سایرین، شرایط را در نظر بگیرید.
مثلا افرادی که در ردیف اول یک سالن سخنرانی می نشیند، معمولا پاهای شان را روی هم می اندازند تا مانعی بین خود و سن ایجاد کنند. این حرکت بین بیشتر افرادی که ردیف اول می نشیند معمول است و به معنای خستگی و عدم جذب آن ها به موضوع نیست.
- زبان بدن فقط به چشم و دست محدود نمی شود. اگر فردی مدام پاهایش را حرکت می دهد، احتمالا ناآرام شده و حوصله اش سر رفته است.
- اگر می خواهید رهبری قدرتمند به نظر برسید، پاهای تان را ثابت نگه دارید.

زبان بدن
فصل چهارم
حتی با وجود تکنولوژی های امروزی نقش زبان بدن در ایجاد تغییر، بسیار پررنگ است.
برای اعمال هر نوع تغییر معناداری در کسب و کار همه ی اعضای تیم باید آماده ی دگرگونی داشته باشند. هر چند انسان ها ذاتا در برابر تغییر مقاومت می کنند و به شکل طبیعی تمایل دارند کارها را به همان رویه ی قبلی انجام دهند. بنابراین مردم برای تغییر باید برانگیخته و ترغیب شوند. چگونه؟ بهترین روش، بهره گیری از ارتباطات مثبت است. اگر حتی یک نفر از اعضای تیم با زبان بدنش در مقابل تغییر مقاومت نشان دهد، این احساس مثل ویروس به اعضای دیگر هم سرایت می کند. به همین دلیل شما به عنوان رهبر باید با نحوه ی برخورد و ارتباطات غیر کلامی تان مثبت اندیشی را در ذهن آن ها بپرورانید. مثلا ارتباط چشمی برقرار کنید، به هرجایی با اعتماد به نفس وارد شوید و با دست هایتان پیام های صحیح منتقل کنید. برای مثال کف دست ها را روی میز قرار دهید. این رفتار حس قدرت و اطمینان را منتقل می کند. هیچوقت مات و مبهوت نمانید یا طوری به نظر نرسید که قصد رفتن دارید. این ها نشانه ی رفتار تدافعی هستند. توانایی انتقال این پیام ها از طریق زبان بدن حیاتی است، حتی اگر به نظر برسد بیشتر و بیشتر شدن تکنولوژی های ارتباطی امکان ارتباط، بدون زبان بدن را فراهم می کند. این تکنولوژِی های ارتباطی را می توان در دو فرم مختلف دسته بندی نمود:
- ارتباط مختصر
- ارتباط غنی
ارتباط مختصر برپایه ی نوشتار است مثل چت و ایمیل. ارتباط مختصر برای فردی که پیام را می فرستد آسان و راحت است ولی ممکن است به راحتی موجب سوتفاهم شود. از طرف دیگر ارتباط غنی از تصویر یا صدای فرد استفاده می کند. در این نوع ارتباط احساسات نسبت به نوع قبلی بسیار واضح تر و برای ساختن روابط، موثر و ایجاد اعتماد ضروری هستند. بنابراین اگر از تکنولوژی برای ارتباط غنی استفاده می کنید به یاد داشته باشید که شمرده حرف بزنید و ارتباط چشمی داشته باشید، درست مثل وقتی که رو در رو گفت و گو می کنید، در غیر این صورت ارتباط شما غنی نیست. ارتباط رو در رو همچنان بهترین نوع ارتباط است، برای همین بهترین رهبران تلاش می کنند تا کارمندان شان را حضوری ملاقات کنند حتی اگر همیشه از طریق پیام کوتاه یا تماس تلفنی در دسترس باشند.
فصل پنجم
زبان بدن مثبت بخشی ضروری از همکاری های کارآمد است.
زبان بدن مخصوصا به صورت مثبت برای پرورش روابط کاری خوب با دیگران ضروری است. به عنوان مثال اگر هنگام صحبت یک نفر نگاه تان در محیط بچرخد، آن شخص احساس بی اهمیتی و بیگانگی کرده و حتی این موضوع منجر به گوشه گیری و بی انگیزیگی او در هر کار مرتبط با شما خواهد شد،اما انسان ها برای همکاری با یکدیگر طراحی شده اند. در واقع مغز ما دارای نورون های آیینه ای است که فارغ از اینکه خودمان کاری را انجام دهیم یا دیگری را در حال انجام آن کارببینیم، به یک شکل برانگیخته می شود.
نورون های آیینه ای در کسب و کار هم نقش دارند و بخاطر آن ها است که برخی کارمندان به طورناخودآگاه رفتار مدیرشان را تقلید می کنند. پس از زبان بدن به نحوی استفاده کنید که همکاری را تسهیل کند. لبخند بزنید و قدردانی خودتان را از شخصی که صحبت می کند نشان دهید، به طرف شان بچرخید تا نشان بدهید که به آن ها گوش می دهید و سعی کنید بین خودتان و آن ها مانعی جداکننده مثل میز وجود نداشته باشد.
حواستان باشد در نشان دادن زبان بدن گرم و دوستانه زیاده روی نکنید. مثلا اگر زیادی به کارمندان تان نزدیک شوید معذب می شوند. آمریکایی ها حریم صمیمی یا خصوصی به شعاع 18 اینچ یا نیم متر دارند که تنها به نزدیک ترین دوستان و بستگان شان اجازه ورود به آن را می دهند.
به دنبال آن حریم شخصی قرار دارد که مربوط به دوستان یا همراهان قابل اعتماد کاری است که حدود 60 سانتی متر است. پس از آن حریم شخصی دور قرار دارد که حدود آن یک متر و 20 سانتی متر است و معمولا مناسب همکاران است. فرد بخاطر داشتن این حریم ها می تواند برای شرکت و رویدادهای برجسته ای مانند تیم سازی مفید باشد. به عنوان مثال براساس قاعده، تیم سازی از حریم اجتماعی که بزرگترین دایره است شروع می شود و به مرور به حریم شخصی دور حرکت می کند.
فصل ششم
جنسیت، نقش مهمی در زبان بدن ایفا می کند.
می دانیم که ظرفیت زنان و مردان برای تبدیل شدن به رهبرانی کارآمد یکسان است، اما تمایزهای مهمی در شیوه برقراری ارتباط رهبران زن و مرد وجود دارد. به عنوان مثال زنان و مردان احساسات را متفاوت پردازش می کنند. هر دو نورون های آیینه ای دارند اما در مغز مردان سیستم اتصال موقت، مدتی کوتاه پس از فعال شدن نورون های آیینه ای فعال شده و کنترل را به دست می گیرد.
این سیستم موجب می شود مردان بیشتر روی تحلیل و حل مشکلات تمرکز کنند. برخلاف مردان، مغز زنان احساسات را برای مدت طولانی تری پردازش می کند. آن ها همچنین واکنش متفاوتی در مواجه با استرس دارند.
مردان گرایش بیشتری به واکنش هایی از نوع جنگ یا گریز دارند در حالی که زنان پاسخ های احساسی قوی تر دارند و از دستگاه لیمبیک مغزشان بیشتر استفاده می کنند. بنابراین جالب است بدانیم استرس توانایی همدلی را در مردان کاهش و در زنان افزایش می دهد! مثلا وقتی فرد جدیدی وارد اتاق می شود، مردان حاضر در اتاق به صورت غریزی به دنبال راهی برای فرار هستند. زنان معمولا زمان بیشتری به چهره ی آن شخص نگاه می کنند تا بفهمند آیا آن ها خطرناک هستند یا نه و تنها زمانی که احساس خطر کنند به دنبال راه فرار خواهند بود. به طور طبیعی این تفاوت ها بر زبان بدن اثر می گذارد.
زبان بدن زنان حس همدلی را خیلی بهتر منتقل می کند. آن ها ارتباط چشمی برقرار می کنند و بیشتر از مردان لبخند می زنند. همچنین در تشخیص زبان بدن دیگران بهتر هستند. به همین خاطر است که رهبران زن جذاب تر و دلپذیرتر هستند. ریسک مهمی که رهبران زن با آن مواجه اند این است که به جای جذابیت و همدلی، حس ناامنی و تردید ایجاد کنند. از طرف دیگر رهبران مرد معمولا ترجیح می دهند توانایی، قدرتمندی و تسلط را منعکس کنند.
زبان بدن مردان صریح تر و مستقیم تر است و کمتر به محرک های احساسی واکنش نشان می دهد. برای همین احتمال اینکه مردان بی ملاحظه و بیش از حد مطمئن به نظر برسند، زیاد است.
فصل هفتم
در دنیای کسب و کار چند فرهنگی امروز، درک زبان بدن های متفاوت ضروری است.
وقتی فردی انگشت شست و اشاره اش را روی هم می گذارد و دایره ای درست می کند، چه منظوری دارد؟ پاسخ شما، بسته به کشوری که در آن شکل گرفته اید متفاوت است. در ایالات متحده این کار به معنی اوکی است. در فرانسه به معنی بی ارزش یا صفر است. در ژاپن به پول مربوط می شود و در برخی جاهای دیگر زشت و توهین آمیز است. این حرکت می تواند سوء تفاهم های زیادی ایجاد کند.
تفاوت های فرهنگی در دنیای متنوع امروز، رفته رفته واضح تر می شوند. بنابراین مهم است که بدانیم در موقعیت های رسمی رفتار خود را چطور وفق بدهیم؟ مثلا در کشورهای عربی قدرتمندتر ظاهر شوید و در ایالات متحده رفتاری نرم تر و آرام تر داشته باشید. برای مثال وقتی در ژاپن به کسی کارت ویزیت می دهید باید آن را با دو دست تقدیم کنید و حین انجام آن تعظیم کنید. چون هرکار دیگری توهین آمیز و بی ادبانه تلقی می شود.
اما این کار را در ایالات متحده انجام ندهید، چون قطعا عجیب به نظر خواهد رسید. رفتارهای فرهنگی مثل تعظیم کردن، درجای جای دنیا تعاریف مختلفی دارند اما زبان بدن تقریبا یکسان است. همه می توانند هفت احساس اصلی یعنی شادی، تعجب، غم، خشم، ترس، نفرت و تحقیر را تشخیص بدهند. فارغ از اینکه فرد اهل کجاست، این احساسات را تشخیص خواهد داد. تشخیص احساسات تصنعی هم آسان است.
حالت چهره ای که برای مدت طولانی باقی بماند یا نامتقارن باشد، در همه جای دنیا باعث بدبینی می شود. تحقیر تنها حالت چهره است که به صورت طبیعی آن را نامتقارن نشان می دهد. برخی مفاهیم اجتماعی به شکل متفاوتی در نقاط مختلف دنیا ابراز می شوند، بنابراین کمی احتیاط خوب است. مثلا لمس کردن در برزیل رایج تر از استرالیا است. در برخی فرهنگ ها برقرای ارتباط چشمی رایج است اما در بعضی دیگر می تواند توهین آمیز باشد. بهترین روش این است که قبل از شروع کار با هرکسی، تا می توانید درباره ی هنجارهای فرهنگی او یاد بگیرید.
به این طریق از هر آنچه که حالا درباره ی زبان بدن می دانید، بهترین بهره را خواهید برد. توصیه ی کاربردی تماس فیزیکی مهم است. از آن غافل نشوید. تماس فیزیکی ابتدایی ترین و ضروری ترین نوع ارتباط غیرکلامی است و با آزاد کردن اکسیتوسین و کاهش سطح هورمون استرس یا کورتیزول باعث تقویت حس اعتماد می شود. البته اگر در موقعیت های کاری از تماس فیزیکی درست استفاده نشود می تواند معذب کننده باشد.
مثلا اگر مردی زنی را به گونه ای لمس کند، که از نظر آن زن تهدید کننده باشد. اما این بدان معنا نیست که کاملا باید از تماس فیزیکی اجتناب کرد. برای رهبران بزرگ تماس فیزیکی بخش مهمی از زبان بدن است. می توانید از آن برای انگیزه دادن و تشویق کارمندان و انتقال احساس صمیمیت و همدلی استفاده کنید.